غیبت از گناهان کبیره ای که جنبه «حقّ الناس» داشتن آن كاملًا روشن است، زیرا:
اولًا: با این عمل احترام و شخصیت و آبروى شخص مورد بحث كاسته خواهد شد و مسلماً ارزش اینها از نظر عقل و شرع كمتر از ارزش اموال نیست.
ثانیاً: از تشبیه غیبت به خوردن گوشت برادر مؤمن در سوره حجرات نیز روشن مىشود كه غیبت مصداق «ظلم» است و ایجاد حق مى كند.
ثالثاً: از احادیث فراوانى نیز این حقیقت استفاده مى شود كه غیبت نوعى ظلم و ستم است كه باید جبران گردد از جمله:
1- در خطبه حجة الوداع آمده است كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود:
«ایُّهَا النَّاسُ انَّ دِمائَكُمْ وَ امْوالَكُمْ وَ اعْراضَكُمْ عَلَیْكُمْ حَرامٌ كَحُرْمَةِ یَوْمِكُمْ هذَا فى شَهْرِكُمْ هذا فى بَلَدِكُمْ هذا انَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْغَیْبَةَ كَما حَرَّمَ الْمالَ وَ الدَّمَ؛ اى مردم! خونها و اموال و آبروى شما بر یكدیگر محترم است مانند احترام امروز و این ماه (ذى الحجه) و این شهر (مكه) خداوند حرام كرده است غیبت را همان گونه كه حرام كرده است (تعرّض به) مال و خون را»1.
بى شك هر خون بى گناهى ریخته شود باید جبران گردد، و هر مال مشروعى از هر كس تضییع شود، باید عوض آن را پرداخت، غیبت نیز باید به هر نحوى كه ممكن است جبران شود.
اصولًا قرار گرفتن آبروى مؤمن در كنار مال و خون او دلیل روشنى است بر این كه تضییع آبرو جنبه حق الناس دارد.
2- در حدیث دیگرى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله بعد از آن كه غیبت با مقایسه با زنا، شدیدتر از آن شمرده شده مى فرماید:
«زانى بعد از توبه (خالصانه) مشمول عفو الهى مى شود؛ انَّ صاحِبَ الْغِیْبَةِ لا یُغْفَرُ لَهُ حَتَّى یَغْفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛ اما غیبت كننده بخشوده نخواهد شد تا غیبت شونده او را عفو كند»2.
3- در كتاب مجموعه ورّام از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله نقل شده است كه فرمود: «كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرامٌ دَمُهُ وَ مالُهُ وَ عِرْضُهُ، وَالْغِیْبَةُ تَناوُلِ الْعِرْضِ؛ تعرض به همه چیز مسلمان بر مسلمان حرام است، خون او و مال او، آبروى او، و غیبت تعرّض نسبت به آبرو است»3.
جمله اخیر كه غیبت را مصداق تعرض به آبرو ذكر مى كند خواه از كلام پیامبر صلى الله علیه و آله باشد خواه از كلمات راویان حدیث، در هر حال مى تواند شاهد و گواهى براى مقصود ما باشد.
4- روایاتى كه مى گوید غیبت سبب نقل حسنات از نامه اعمال غیبت كننده به غیبت شونده، و نقل سیئات از نامه اعمال غیبت شونده به غیبت كننده مى شود، دلیل روشن دیگرى بر حق الناس بودن غیبت است، چرا كه نقل حسنات و سیئات براى جبران آبروى ضایع شده غیبت شونده است.
در حدیثى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مى خوانیم كه فرمود:
«یُؤْتى بِاحَدٍ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُوقَفُ بَیْنَ یَدَىِ اللَّهُ یُدْفَعُ الَیْهِ كِتابُهُ فَلا یَرَى حَسَناتِهِ فَیَقُولُ الهِى لَیْسَ هذا كِتابِى فَانِّى لا ارَى فیها طاعَتى فَقالَ انَّ رَبَّكَ لا یَضِلُّ وَ لا یَنْسى، ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتیاب النَّاسِ ثُمَّ یُؤْتى بِآخَرَ وَ یُدْفَعُ الَیْهِ كِتابُهُ فَیَرى فیها طاعاتٍ كَثیرةٍ، فَیَقُولُ الهى ما هذا كِتابى فَانِّى ما عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعاتِ، فَیَقُولُ: انَّ فُلاناً اغْتابَكَ فَدُفعَتْ حَسَناتُهُ الَیْكَ؛ روز قیامت كسى را در دادگاه عدل الهى حاضر مى كنند، و نامه اعمالش را به دست او مى دهند، نگاه مى كند حسنات خود را در آن نمىبیند، عرضه مىدارد خدایا این نامه عمل من نیست زیرا طاعات خود را در آن نمىبینم، خداوند به او مى گوید پروردگار تو نه گمراه مى شود و نه چیزى را فراموش مى كند، طاعات تو به سبب غیبت مردم از بین رفت، سپس دیگرى را مى آورند و نامه عملش را به دستش مى سپارند، در آن طاعات زیادى مى بیند كه انجام نداده بود عرض مى كند خداوندا این نامه عمل من نیست، چرا كه من این طاعات را انجام نداده ام، خداوند مى فرماید: فلان كس تو را غیبت كرد، بدین سبب حسناتش به تو داده شد»4. 5
__________________________________________________
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 9، صفحه 62.
2. المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 251.
3. مجموعه ورّام، جلد 1، صفحه 123.
4. مستدرك الوسائل، جلد 9، صفحه 121، حدیث 30.
5. آیت الله مکارم، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 121 - 124 (با تلخیص و اضافات)